سفارش تبلیغ
صبا ویژن


به‌نام خدا
سلام؛
می‌گن تو بازار، دو نفر روبروی هم حجره داشتن. یکیشون بیمار بود. هر روز یه خرما می‌خورد، هسته‌شو پرت می‌کرد تو سر صاحب حجره روبرویی‌!
اونم خیلی ناراحت می‌شد ولی هیچی نمی‌گفت. فقط هر بار، هسته خرما رو برمی‌داشت می‌نداخت تو کیسه.
گذشت تا اینکه کیسه‌اش پر از هسته خرما شد.
یه روز که باز اون مردم‌آزار کارشو تکرار کرد، اینم بلند شد کلّ کیسه رو کوبید تو فرق طرف!
حالا بحث این نیست که طرف مُرد یا سرش شکست.
موضوع اینه که این روزا چقدرررر مصداق این داستان زیاد شده. اینقدرررر که مجبور شدم بنویسمش!

عاقا! یه بار تحمل کن، دو بار صبوری کن، دفعه بعد تذکر بده. صوبت کن! دنیا، دنیای گفتگوعه نه موشک!

میذاری جمع می‌شه جمع می‌شه جمع می‌شه، بعد یهو می‌زنی طرفو می‌پوکونی!

چرا؟!

.................
پ.ن: عه!






تاریخ : چهارشنبه 101/6/23 | 11:40 عصر | نویسنده : زاهده آگاهی |
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.